girlytravels

سفرهای دخترونه

سفرهای دخترونه

girlytravels

عنوان برنامه: سفر به جنگلهای زیبای باقیماده از دوره هیرکانی(ارسباران) و قلعه ی زیبا و مستحکم بابک قهرمان

نویسنده: زهرا شجری

زمان برنامه:از تاریخ 97/05/23تا تاریخ 97/05/26

منطقه: استان آذربایجان شرقی(شهرستان کلیبر)

سطح برنامه:متوسط

هدف سفر: بازدید از جاذبه های طبیعی (دره سی) ، تاریخی و فرهنگی(قلعه بابک) و آشنایی با آداب و سنن مردم محلی

محل اقامت: کمپ در ارتفاعات قلعه بابک و جنگل

تعداد نفرات:8 نفر (زهرا شجری، لیلا شجری، سمیه حیدری، راضیه گلستانی، فرشته همایونی، حمید قنبری، محسن خلج احمدی، علی اکبر عالمی)

مسیر: حرکت از تهران تا تبریز با قطار، حرکت از راه آهن تبریز تا کلیبر با دو خودرو سواری و پیاده روی تا قلعه بابک.

کل طول سفر: 3 شب و 4 روز 

چادر1

مختصری در مورد شهرستان کلیبر

شهرستان کلیبر یکی از شهرستان‌های استان آذربایجان شرقی است و مرکز آن شهر کلیبر است. شهر کوچکی با نام قدیم "بذ" در میان کوههای سربه فلک کشیده جاویدان و جمهور قرارگرفته است.این شهر شمالی ترین شهر استان بوده که با جمهوری آذربایجان هم مرز است.زیباترین، مشهورترین و پربازدیدترین جاذبه های منطقه کلیبرشامل قلعه بابک، دره سی(دره ای در پائین قلعه بابک)،مکیدی دره سی( دره مکیدی) وجنگلهای آینالو می باشد..

ابن حوقل در سال ۳۶۷ هجری از کلیبر دیدن کرده و می‌نویسد، "سیاه کویه (قره داغ) کوهی بس بزرگ است و مردم آنجا به سیصد زبان تکلم دارند. در سراسر آن باغ‌ها و گل‌ها و آبراهه‌ها و نیز فلاحان دیده می‌شوند. سرزمینی پر برکت و حاصلخیز است، چنانکه میوه‌های آن هدر رود و خوردن آن رایگان است. در این ناحیه همیشه ابر است و آفتاب کمتر می‌تابد."

آب و هوا

کلیبر دارای آب و هوای معتدل کوهستانی بوده و سراسر منطقه را جنگل‌های تنک و مراتع سرسبز پوشانیده و محل ییلاق عشایر دشت مغان و ارسباران (قره داغ) می‌باشد. این شهرستان تحت تأثیر آب و هوای خزری بوده و اغلب اوقات کوهستان های مرتفع را مه غلیظ می‌پوشاند.رود ارس از شمال آن می‌گذرد.

ارتفاعات مهم و پستی و بلندی ها

 از لحاظ پستی و بلندی این شهرستان منطقه‌ای کوهستانی بوده و رشته کوه اصلی آن با نام قره داغ دارای قلل متعدد با ارتفاعات متفاوت می باشد. بیشتر قلل این رشته کوه در دو شهر اهر-کلیبر واقع شده و تنها قله سایگرم با ارتفاع ۲۷۵۰ متر در این شهرستان قرار دارد. قلل دیگر مانند گشت سر (۲۹۴۰ متر) ، قاضی بلاغ (۲۷۰۰ متر)، شیور (۲۶۵۲ متر)، سارپارق (۲۸۶۰ متر) و زینقالو (۲۹۰۰ متر) در دو شهرستان اهر و کلیبر استقرار یافته‌اند.

قابلیت های گردشگری

یک گردشگر کانادایی کلیبر را این‌گونه توصیف می‌کند، "شهری دورافتاده و خواب آلود در میان کوه‌های آذربایجان... مکانی است عالی؛به طراوت و سرسبزی انگلیس و ورای ذهنیت ما از طبیعت کویری و خشک ایرن." این جملات قابل تعمیم به اکثر قسمت‌های شهرستان می‌شود که در غرب کلیبر واقع شده‌اند. در مسیر جاده کلیبر به عاشقلو ، ییلاق هایی همانند چپرلیو آغداش قرار دارند که می‌توانند در صورت ترویج مناسب شهرستان را در موقعیتی منحصر بفرد قرار دهند. استراحتگاه‌های ساخته شده در دره مکیدی و آینالو به مکانهای جا افتاده گردشگری تبدیل شده‌اند، با این‌حال قلعه دره سی در ۳ کیلومتری جنوب غرب کلیبر بعلت نزدیکی به شهر موقعیت بهتری دارد .اخیراً در این منطقه عملیات اجرایی ساخت تله کابین و مجتمع تفریحی آغاز شده‌است. این مجموعه بسیار گسترده از بخش‌های متنوعی مانند مجموعه تله کابین گردشگری، مجموعه رستوران‌های سنتی و مدرن، مجموعه اقامتی، مجموعه تفریحی و شهربازی، مجموعه ورزشی، مجموعه دهکده تندرستی، مجموعه شهرک سینمایی و رصدخانه، مجموعه باغ گل، باغ وحش، باغ پرندگان، پارک طبیعت، مجموعه خدمات عمومی و تجاری و فضاهای عمومی تشکیل شده‌است که در فازهای مجزا و زمان‌بندی‌های تعیین شده، اجرا خواهند شد.

تأسیسات آب درمانیمتعلق که در تیر ماه ۱۳۹۲ راه اندازی شد، بزرگ‌ترین مجتمع آب درمانی کشور است. این مجتمع در زمینی به وسعت ۱۲۸۷۰ متر مربع در فاز اول احداث شده که شامل استخرهای سرپوشیده با سقف متحرک زنانه، مردانه، سونا و جکوزی، مجموعه رستوران، بوفه، کافی شاپ، سالن‌های ورزشی، بدنسازی، فضای بازی کودکان، رختکن‌های مجهز، پارکینگ و نمازخانه به علاوه واحدهای تجاری می‌باشد.(روزنامه دنیای اقتصاد)

آثار تاریخی

·         قلعه بابک: این قلعه که به نام‌های «دژ بابک»، «بذ و قلعه جمهور» هم معروف است، دژ و مقر سردار تاریخی ایران، بابک خرمدین بوده‌است. این قلعه در نزدیکی شهر کلیبر در شمال شرق استان آذربایجان شرقی قرار دارد.

·         قلعه پشتو: یکی از آثار تاریخی بخش هورانداز شهرستان کلیبر، قلعه پشتو یا پشتاب است که بر بلندترین کوه بین روستاهای پشتاب و کوجان قرار گرفته‌است. قلعه در کوهستانی به ارتفاع بیش از ۳۰۰۰ متر بنا شده‌است. از این قلعه که شبیه قلعه بابک و شاید هم‌زمان با آن بوده‌است به هنگام نبرد با اعراب حاکم بر منطقه استفاده ی نظامی می‌شده است.

·         قلعه پیغام: این قلعه در ۱۰ کیلومتری جنوب کلیبر در نزدیکی روستای پیغام بر بالای کوهی که از سه طرف آن پرتگاه است و رود کلیبر از پای این کوه می‌گذرد قرار گرفته‌است. از ساختمان‌های قلعه و دیوار آن آثار کمی باقی مانده‌است و حفاران و دزدان آثار باستانی همه چیز را تخریب کرده‌اند. مصالح به کار رفته در برج باروها و سیستم نگهداری و آب انبار مشابه قلعه بذ و قلعه آوراسین می‌باشد.باستان شناسان تاریخ این قلعه را به دوران قبل از اسلام و اشکانیان نسبت داده‌اند. این قلعه بر تمامی راه‌های ورودی و خروجی شهر تسلط داشته و تنها راه قدیم و جدید از کنار آن می‌گذرد. همان‌طور که از اسم این قلعه بر می‌آید وظیفه آن نگهبانی در درب ورودی شهر باستانی بَر یا کلیبر کنونی بوده‌است. 

     مسجدجامع کلیبر: مسجد جامع کلیبر در مرکز شهر قرار دارد. طول بنا ۵۰ متر عرض آن ۳۰ متر می‌باشد مسجد دارای گنبدی بزرگ است که در گذشته مناره‌ای به ارتفاع ۴۵ متر و قطر ۱۷ متر داشته که تا سال ۱۳۳۰ شمسی پابرجا بوده. این مناره به علت بمباران روس‌ها در شهریور ۱۳۲۰ آسیب دیده و در سال ۱۳۳۰ فرو ریخته‌است.

·   مقبره شاه قاسم: در ۱۰ کیلومتری آبش احمد و در ۱۰۰ کیلومتری تپه معروف نادری و در ۵۰ کیلومتری شهرستان کلیبر و نزدیکیهای روستای خالان و پیره لر واقع شده‌است. می‌گویند برادر امام رضا (ع) بوده و برای تبلیغ دین آمده بود.

قلعه بابک

بنای تاریخی قلعه بابک در 6 کیلومتری غرب شهر کلیبر و بر فراز کوهی با ارتفاع 2300 متر از سطح دریا احداث شده است. قدمت این قلعه به دوره پیش از اسلام و امپراتوری ساسانیان باز می گردد. این دژ پس از اسلام به مقر فرماندهی ایرانیان در برابر هجوم اعراب تبدیل شد و تا اواسط قرن نهم میلادی نیز مورد استفاده قرار گرفته است. در متون تاریخی از این دژ با عناوین مختلفی چون «قلعه بذ» و «قلعه جمهوری» نیز نام برده شده ، اما به این علت که کانون مبارزات بابک خرمدین بر علیه اعراب شناخته می شود بیش از همه به قلعه بابک معروف گردیده است. . بابک وطن‌دوستی بود که 22 سال با عباسیان مبارزه کرد، از دوران مامون تا معتصم. در زمان معتصم، افشین طی نبردی طولانی بابک و یارانش را شکست داد. افشین از سرداران ایرانی تحت فرمان معتصم عباسی بود و نامش در تاریخ با خیانت به ایران گره خورده است. در نهایت بابک کشته شد.

با گذر از دروازه ورودی و پشت سر گذاشتن بارو، جهت رسیدن به دژ اصلی باید از گذرگاهی باریک که حدود 100 متر صعود از ارتفاع را نیز به همراه دارد گذشت تا به مدخل ورودی قلعه رسید، مسیری صعب العبور که از یک سمت مشرف به دره‌ای است با جنگل‌های تنک و ژرفایی در حدود 400 متر که به صورت تیغه و دیواره تا قعر دره ادامه دارد.

در تکیه گا‌ه‌های طبیعی این دیواره‌ها و 4 جهت بنا 4 جایگاه برای دیده‌بان‌ها به صورت نیمه استوانه ساخته شده‌ است. اینها مقر کوه بانیه‌ها و سربازانی است که هر جنبنده‌ای را تا کیلومترها دورتر، از فراز دره‌ها و کوهپایه‌ها زیر نظر می‌گرفتند. پس از صعود، برای ورود به دژ اصلی از مدخل دیگری با پلکان‌هایی نامنظم باید عبور کرد. طرفین مدخل دژ، به وسیله دو ستون کاذب مشخص شده است.

 

بنای دژ که دو طبقه و سه طبقه است، پس از ورودی قرار گرفته است و پس از آن تالار اصلی وجود دارد که اطراف آن را 7 اتاق فرا گرفته است، اتاق‌هایی که به تالار مرکزی را دارند. در قسمت شرقی دژ تأسیسات دیگری مرکب از اتاق‌ها و آب انبارها ساخته شده است؛ سقف آب انبارها با طاق جناغی و گهواره‌ای استوار شده‌اند. محوطه داخلی آنها نیز به وسیله نوعی ساروج غیر قابل نفوذ گردیده و به هنگام زمستان از برف و باران پر شده و در تابستان و هنگام مضایق و محاصره‌ها از آب آنها استفاده می‌شده است. در سمت شمال غربی دژ پلکان‌هایی سرتاسری وجود داشته که اکنون ویران شده و قسمت‌هایی از آن بیرون خاک است و تنها راه صعود به بخش‌های مرتفع تر بناست. از آثار معماری و برخی از سنگ‌های زبره تراش و روش چفت و بست سنگ‌ها و ملات ساروج و اندود دیوارها از نوعی گچ و خاک می‌توان دریافت که ساختمان این دژ و قلعه در روزگار اشکانیان و بخصوص ساسانیان ساخته شده است. این دژ در قرون دوم و سوم و تا چند قرن پس از آن مورد تعمیر و مرمت قرار گرفته و تغییراتی در آن به وجود آمده و الحاقاتی در بنا ایجاد شده است. به لحاظ سوق الجیشی موقعیت استقرار بنا بر فراز قله به گونه‌ای ست که 20 نفر سپاهی قادر بودند هجوم یک سپاه صد هزار نفری را مانع شوند و تلفاتی هم نداشته باشند. چون تیر و کمان و اسلحه معمول زمان به سربازان و مستحفظانی که بر بلندی موضع می‌گرفتند به جهت بعد مسافت بی تاثیر بودند.(منبع: بیتوته)

برای رسیدن به قلعه بابک 3 مسیر اصلی وجود دارد. هر سه این مسیرها به کوهی که قلعه بابک برفراز آن ساخته شده ختم می گردد. این 3 مسیر با رسیدن به کوه قلعه بابک در ابتدای گذرگاه پلکانی به هم متصل می شوند. گذرگاه پلکانی تنها راه رسیدن به قلعه بابک است.

مسیر 1:  این مسیر از کمپ گردشگری قلعه دره سی آغاز می شود. این کمپ در فاصله 3 کیلومتری کلیبر واقع گردیده،  مسیر آن آسفالت است و با خودرو به راحتی میتوان به آنجا رسید و صعود به قلعه بابک را آغاز کرد. مسیر دسترسی به قلعه بابک از کمپ آغاز می شود و با گذر از دره ای سرسبز به گذرگاه می رسد. مسیر این پیاده‌روی نسبتا سخت و نفس گیر است و تا گذرگاه بسته به توانایی هر شخص حدود 3 ساعت زمان نیاز دارد.

مسیر 2: این مسیر از هتل بابک آغاز می شود. هتل بابک در فاصله کوتاهی از کمپ قرار دارد و مسیر آن آسفالت است. از هتل بابک مسیر صعود به دژ با بیش از 1000 پله سنگی هموار گردیده است. این مسیر کمی دشوارتر از مسیر شماره 1 است و از جذابیتهای کمتری نیز برخوردار می باشد اما قابل دسترس بوده و بسیاری این مسیر را برای صعود انتخاب می کنند. از هتل بابک تا گذرگاه پلکانی بسته به توانایی هر فرد بیش از 3 ساعت پیاده روی نیاز است.

مسیر 3: این مسیر با دو مسیر قبلی تفاوت دارد و از محل سکونت عشایر آغاز می گردد. برای دسترسی به این مسیر باید در حدود 6 کیلومتر از کلیبر به سمت آینالو حرکت کنید در مسیر به ترتیب از کمپ قلعه بابک و از هتل بابک عبور خواهید کرد تا به مسیر فرعی در سمت چپ جاده برسید. جاده حدود 3 کیلومتری خاکی می باشد  که با چند دقیقه رانندگی به محل سکونت عشایر می رسید. از محل سکونت عشایر راحت ترین مسیر برای صعود را طی خواهید کرد، این مسیر با حدود 1500 متر شیب بسیار ملایمی را تا گذرگاه طی می کند و بخشهایی از آن نیز سنگفرش است. طی این مسیر بسته به توانایی هر فرد به حدود 30 دقیقه زمان نیاز دارد.

هر سه مسیر ذکر شده به کوهی ختم می شوند که قلعه بابک بر فراز آن بنا گردیده است. برای رسیدن به قلعه باید از گذرگاه تنگ و پر پیچ و خم عبور کرد، این گذرگاه آنچنان باریک است که در برخی قسمتها دو نفر به سختی میتوانند در کنار هم از آن عبور کنند. گذرگاه پلکانی تنها مسیر دسترسی به قله کوه و تنها راه ورود به قلعه بابک است.

گزارش سفر

سفر از آنجا شروع شد که حمید پسرخاله ام برای گرفتن کوله به خانه ما مراجعه نمود و از یک برنامه 4 روزه به جنگلهای ارسباران در روز تولدش یعنی در روز24 مرداد صحبت کرد. من و سمیه که در سفرمان به سمت آذربایجان شرقی دوست داشتیم به سمت جنگلهای ارسباران حرکت کنیم اما به علت شرایط متفاوت سفرمان در آن زمان از سفر به جنگلها چشم پوشی کرده بودیم از این تصمیم استقبال کرده و با حمید همراه شدیم و بعد از آن لیلا، راضیه ، فرشته ، محسن و علی اکبر نیز به ما پیوستند.

روز اول سفر (97/05/23)

روز 23 مرداد ساعت 17.30 دقیقه عصر من، سمیه، لیلا و راضیه با یک تاکسی دربست از ساوه به سمت تهران ایستگاه راه آهن به راه افتادیم که هزینه اجاره دربست آن برای 120 کیلومتر مسیر از ساوه به تهران و بعد از آن تا ایستگاه راه آهن 95000 تومان شد. ما زودتر از بچه های دیگر به ایستگاه رسیدیم . نزدیک ساعت 19.30 دقیقه به ایستگاه راه آهن رسیدیم و تا ساعت 21.10 زمان داشتیم ، در نهایت منتظر بقیه شدیم و کم کم بقیه هم رسیدند و به ساعت 21 نزدیک می شدیم که اطلاعات ایستگاه راهآهن شماره قطار تهران به تبریز را اعلام کرد و مسافران آماده سوار شدن به قطار می شدند. ما هم پس از جا دادن کوله ها بر روی دوشمان و گرفتن یک عکس یادگاری در ایستگاه با یکی از راهنمایان ایستگاه قدم در سفری می گذاشتیم که هیچ یک اطلاعاتی در مورد آن نداشتیم جز جستجوی کم در سایت های مختلف که خیلی هم کامل نبود، در حقیقت اطلاعاتی گنگ بودند ولی همه مشتاق و آماده بودیم. بلیط قطار برای هر نفر رفت و برگشت 97.500 تومان شده بود. 

ایتسگاه راه آهن تهران

ایستگاه راه اهن تهران(97/05/23)

خانمها در کوپه مخصوص خواهران و آقایان نیز در کوپه مخصوص برادران بودیم. نفر شش ام کوپه ما خانمی میانسال و مهربان بود که با صبوری زیاد شیطنت جوانی ما را تحمل می کرد. پس از ساعتی کوتاه ضربه ای به در کوپه نواخته شد در را باز کردیم حمید، محسن و علی اکبر بودند که آمده بودند شام بخوریم که مهماندار قطار اعلام کرد که قطار برای نماز 20 دقیقه توقف خواهد داشت از آنجای که در ایستگاه راه آهن نماز خوانده بودیم، پیاده شده و روبروی واگن خود زیراندازه ها را انداخته و مشغول صرف شام شدیم. پس از صرف شام و اتمام زمان توقف قطار سوار شدیم و هر کس به سمت کوپه خود روانه شد و ما هم در کوپه پس از کمی صحبت آماده خواب شدیم . 

محل شام

محل صرف شام(97/05/23)

روز دوم (97/05/24)

حدود ساعت 9.30 دقیقه صبح 97/05/27قطار در ایستگاه راه آهن تبریز توقف کرده و پس از اینکه وسایل را به طور مرتب در همه کوله ها تقسیم کردیم به سمت در خروجی به راه افتادیم تا با اتابک و بایرام راهی منطقه ای زیبا با آب و هوای بسیار خوش یعنی کلیبر شویم.

راه آهن تبریز

 

ایستگاه راه اهن تبریز(97/05/24)

 از تبریز تا کلیبر حدود 2 ساعت و 30 دقیقه می باشد ولی ما به علت یک ساعت توقف در یکی از رستورانهای زیبای بین راهی برای صرف ساندویج سیب زمینی تنوری دیرتر رسیدیم . ساندویچی بسیار خوشمزه که تشکیل شده بود از سیب زمینی تنوری ، تخم مرغ و سبزی تازه و نان لواش  که پیشنهاد می کنم حتما در بین راه توقف کرده و از این ساندویچ به همراه دوغ محلی همانجا بخورید، البته اگر شما رانندگی می کنید پیشنهاد می کنم که دوغ را نخورید چون ترش است و باعث افت فشار می شود. مبلغ ساندویچ به همراه دوغ محلی برای 8 نفر جمعا 32000 تومان شد. بعد از صرف ساندویچ به سمت کلیبر به راه افتادیم.

رستوران بین راهی کلیبر

رستوران بین راهی تبریز تا کلیبر(97/05/24)

کلیبر شهری زیبا و سرسبز با هوای عالی در گرمای تابستان می باشد که برای وارد شدن به آن 5000 تومان ورودی باید پرداخت کنید. برای خرید نان محلی و برنج در کلیبر توقفی کوتاه کرده و سپس به سمت قلعه بابک به راه افتادیم.

همانطور که در توضیحات قلعه بابک گفته بودم سه مسیر برای رسیدن به قلعه بابک وجود دارد که ما مسیر 3 را برای رسیدن به قلعه بابک انتخاب کردیم یعنی از جاده ای که به چادرهای عشایر می رسید. و برای مسیر برگشت، دره سی را انتخاب نمودیم.

همنشینی با عشایر

چند دقیقه همنشینی با عشایر مسیر 3 (97/05/24)

خوبی مسیر 3 این است که می توانی از عشایر منطقه بازدید داشته باشید و از محصولاتی محلی نیز استفاده کنید . ما از یکی از چادرها یک کیلو سیب زمینی خریدیم به مبلغ 5000 تومان. البته برای این مسیر بهتر است از ماشینهای پاترول استفاده شود زیرا جاده خاکی برای خودروهای سواری چندان مناسب نمی باشد. بعد از پیاده شدن از خودروها کفش ها را عوض کرده و آماده حرکت به سمت قلعه که در بالای کوهی استوار و زیبا بنا شده بود و مسیر زیبای داشت به راه افتادیم . 

زنبور عسل وحشی

زنبور عسل وحشی طبیعت قلعه بابک (97/05/24)

مسیر دسترسی به قلعه از سمت عشایر خیلی سخت نیست اما بهتر است که حتما یک کفش مناسب داشته باشید. و از آخرین جای که خودرو نگه می دارد تا قلعه بسته به حرکت افراد از 30 دقیقه تا 1 ساعت زمان می برد.


محدوده ای از مسیر

محدوده ای از مسیر دسترسی به قلعه بابک از مسیر 3 (97/05/24)

پس از حدود نیم ساعت طی مسیر و عکس گرفتن به 10 ده دقیقه ای قلعه رسیدیم.

 در کنار یک آلاچیق کوچک(آلاچیق داغلار )که تنها بوفه در آن ارتفاع بود زیر سقفی ایرانیتی توقف کردیم و چادرها را آنجا بر پا کردیم و از آنجا به سمت قلعه که در قله قرار داشت حرکت کردیم. 

آلاچیق داغلار

آلاچیق داغلار (97/05/24)

هوابسیار مطبوع و البته کمی خنک بود. پس از بازدید از قلعه که در حال تعمیر بود به سمت چادرها حرکت کردیم، کم کم هوا رو به تاریکی می رفت و سوز سرما باعث شد که ما لباسهای گرم مان را نیز به تن کنیم و مشغول آماده کردن شام شویم البته یکی از بچه ها که نامش علی اکبر بود زودتر از ما شروع به کار شده بود و برنج را دم کرده بود که با تن ماهی مخلوط کرده بود که توی اون هوای تقریبا سرد خیلی چسبید. بعد  از شام دور هم جمع شدیم که برای حمید تولد بگیریم و او را سورپرایز کنیم. کیک صبحانه را از کیف خود درآورده و چند کبریت به عنوان شمع بر روی آن گذاشتیم و بعدش هم تقسیم کیک و کلی خنده شاید بشه گفت به یادماندنی ترین تولدی بود که دیده بودم و اگر از حمید هم بپرسیم فکر کنم بگوید قشنگ ترین تولدی بوده که تا حالا داشته است. بعد از خوردن کیک و فیلمبرداری آماده خواب شدیم، همه کوله ها و وسایل را به داخل چادر برده و در هوای سرد کوه در کیسه خواب ها خزیدیم تا گرمای کیسه خواب سرمای کوه را بروباید اگر چه بعضی از بچه ها به علت گونه های مختلف جانوری آنجا از جمله گرگ و گراز نتوانستند خوب بخوابند . تنها موجودات دو پای آن منطقه ما 8 نفر بودیم به همراه کارگران تعمیر قلعه که در یکی از اطاق های قلعه در بالای قله خفته بودند.

روز سوم (97/05/25)

ساعت 5.30 دقیقه صبح روز 97/05/25که از خواب برخواستم با صحنه ای بی نظیر مواجه شدم تمام قله و قلعه در هاله ای از مه پوشیده شده بود البته مه که نه در حقیقت ابرها ما را در خود پیچیده بودند. صحنه ی فوق العاده ای بود که با طلوع زیبای خورشید نمایان تر بود، صحنه ای که برای دیدنش به سمت جنگل ابر رفته بودم ولی موفق به دیدنش نشده بود و حالا در قلعه بابک می توانستم ببینم. واقعا چگونه می توان تشکر کرد برای دیدن این صحنه های زیبا و توان قدم گذاشتن در این مسیر و دیدن زیبای های طبیعت اگر چه سخت است اما اگر علاقه باشد هر سختی ای را کنار می زنی. 

قلعه بابک

قلعه بابک  (97/05/25)

شاید با دیدن این عکس خیلی ها طبیعتی از چین را در نظر تداعی کنند ولی اینجا ایران، قلعه بابک در شهر کلیبر می باشد. شاید رویای کودکی خیلی از ما بوده است که چند قدمی را بر روی ابرها قدم بزنیم یا اینکه تکه ای از آن را برداشته و در دست بگیریم اینجا دقیقا تداعی همان رویاها بود. زمانی که ابرها تو را در خود تنیده اند و خنکای نوازش و بوسیدن آنها را بر روی گونه هایت حس می کنی و دست در دستان خیسش از لمس دستانش لذت می بری اگر چه هوا سرد باشد. با حرکت تند ابرها که از پس یکدیگر یکی پس از دیگری می آمدند و می رفتند تقریبا می توانستم به سرعت چرخیدن کره زمین در این جهان نامتنهاهی پی ببرم. خلاصه روز ما هم با دیدار صبحگاهی ابرها و سپری کردن خلوتی دلنشین با آنها در پس تنهایی در زمانی که بچه ها در خواب صبحگاهی بودند شروع شد. یک هوای عالی که یک صبحانه محلی عالی را نیز می پسندید ولی کسی توان از کوه پایین رفتن و در کنار چادرهای عشایر را نداشت چون روز سخت و مسیر طولانی و سخت جنگل و دره را در پیش داشتیم. به ناچار صبحانه های که همراه داشتیم مثل نان و پنیر و مربا را تناول کرده و وسایل را جمع کرده و برای اینکه با گرمای هوا مواجه نشویم و زودتر به جنگل برسیم به راه افتادیم با کوله های 3 روزه سنگین. مسیر حرکت به سمت آبشار و دره سی بود ، روبروی تابلو تاریخچه قلعه بابک که بایستی، دست چپ در چند قدمی تابلوی قلعه بابک ، تابلو مسیر حرکت به سمت دره سی را می توانید مشاهده کنید مسیری زیبا و تا حدودی خطرناک که باید حتما با کفش مناسب حرکت کنید بخصوص از سراشیبی های که دارای تخت سنگ های صاف می باشند. خوبی مسیر این است که تا رسیدن به جنگل و مجموعه خدمات رفاهی گردشگری جنگل مسیر با پلاک های راهنما علامت گذاری شده است که از 1 تا 14 پلاک می باشند که در حقیقت پلاک 14 در مجموع خدمات رفاهی جنگل می باشد. 

مسیر دره سی

مسیر حرکت به سمت دره سی  (97/05/25)

مسیر حرکت

                                                   مسیر حرکت در دره سی  (97/05/25)

خلاصه پس از گذشتن از سراشیبی ها و سربالایی های سخت در کنار آبشاری که اکنون آبی نه چندان زیاد و البته خیلی خنک داشت توقف کردیم تا ناهار میل کنیم . کفش ها را از پا کنده و پاهای خسته خود را به خنکای آب زلال سپردیم . در اینجا باز هم علی اکبر شروع به آشپزی کرد که البته دستپخت بسیار خوبی هم داشت. نودلیت های متفاوتی را که داشتیم از کوله خود بیرون آورده و به همراه مایه ماکارونی و کنسرو لوبیا و قارچ براساس سلیقه بچه ها آماده کردیم . نودلیت ساده را در یک پارچه عرق گیر که متعلق به محسن بود آبکشی نموده و پس از یک چلوندن و تکانده شدن آب آن را گرفته و آبکشی کردیم و همراه مایه ماکارونی پخته شد، که بسیار هم خوشمزه شده بود .

آماده کردن ناهار

 

آماده کردن ناهار  (97/05/25)

پس از صرف ناهار و چای و یک استراحت کوچک به راه افتادیم چرا که قبل از تاریک شدن هوا باید از جنگل خارج می شدیم زیرا مسیر را گم می کردیم با توجه به اینکه شنیده بودم منطقه مار هم دارد. ازاینرو زودتر به راه افتادیم در راه به درخت های آلو وحشی برخوردیم که طعم ترشی داشتند و بعد از یک غذای کامل می چسبید، اما حواستان به گلها و خارهای اطراف باشد چرا که وقتی به دست می خورد تیغ هایشان مانند سوزن به دست فرو می رود و باعث خارش و سوزش می شود که محسن گفت این گیاهان برای دفاع از خود سمی را تولید می کنند و این سوزش نتیجه آن سم است البته آنقدرها هم خطرناک نیبست فقط کمی قرمز و متورم می شود که بهتر است با آب شسته و محل را با کرم چرب کنید تا سوزش و تورم آن از بین برود . اگر چه سخت بود خارهای ریزی که به چشم هم دیده نمی شد ولی تجربه جالبی بود. در مسیر به یکی از جوانان برخوردیم که کنار آب روان با ساز خود خلوت کرد و نوای سه تارش سکوت جنگل را شکسته بود.بلاخره در غروب آلاچیق های مربوط به مجموعه خدمات رفاهی نمایان شد. به سمت آلاچیق ها رفته و چادر بنا کردیم . راستی هزینه آلاچیق ها در مجموعه رفاهی شبی 10000 تومان می باشد و برای چادر زدن بر روی زمین نیز شبی 5000 تومان باید هزینه پرداخت کنید که خدماتی مانند روشنایی برق هم می دهند اما پریزی برای شارژ موبایل وجود ندارد. 

 کمپ در جنگل

 

محل کمپ در جنگل  (97/05/25)

سرویس های بهداشتی و نمازخانه نیز در بیرون از این مجموعه می باشند البته دور نیستند، از محل آلاچیق ها تا سرویس های بهداشتی و نمازخانه حدود 5 دقیقه می باشد که هزینه هربار استفاده از سرویس بهداشتی نفری 500 تومان می باشد. چون مسیر طولانی را طی کرده بودیم و در طبیعت نیز بودیم عصرانه کباب خوردیم که یک سیخ کباب با گوجه نفری 6500  تومان بود البته کباب خوبی نبود ولی چون شیرینی تولد حمید بود چسبید. پس از کلی فیلم، عکسو، تایم لپس و خوردن چای و نسکافه آتیشی، شام را میل نموده و در یکی از آلاچیق ها جمع شده و دور هم مشغول خاطره گویی شدیم. 

نسکافه آتیشی

نسکافه آتیشی (97/05/25)

حدود ساعت 11 شب آماده خواب شدیم زیرا فردا صبح باید مسیری حدودا 10 تا 12 کیلومتری را از محل آلاچیق ها تا کلیبر را از جاده با کوله ها حرکت می کردیم و تا قبل از ساعت 11 صبح خود را باید به محل قرار می رساندیم. مجتمع رفاهی شلوغ بود و سرو صدا هم زیاد اما به ناچار هر گروه به درون چادر خود رفته و در کیسه خواب های خود خوابیدیم .

روز چهارم(97/05/26)

صبح زود از خواب بیدار شده و صبحانه را با کره و عسل و نان محلی شروع کردیم . پس از صبحانه و جمع کردن وسایل و چادرها آماده حرکت شدیم . مسیر به سمت کلیبر جاده ای زیبا بود که می توانستی اطراف و کوه ها و سرسبزی آنها را در حالی که از شاتوت های اطراف جاده هم بخوری ببینی . خودروهای که از کنارمان رد می شدند سلامی و خدا قوتی می گفتند و تشویقمان می کردند و لذت می برند از یک تفریح سالم. خلاصه در ساعت 11 صبح و نزدیک شهر کلیبر دو خودرو سواری بایرام و اتابک رسیدند . 

 مسیر حرکت به سمت کلیبر

 

مسیر حرکت از جنگل تا شهر کلیبر (97/05/26)

باید حدود 2.30 دقیقه دیگر را همراه با ماشین از کلیبر تا ایستگاه راه آهن تبریز طی می کردیم و ما برای 16:55 دقیقه بعداظهر بلیط داشتیم و خوشبختانه وقت کافی هم داشتیم . قیمت رفت و برگشت هر خودرو از راه آهن تبریز تا کلیبر و از کلیبر تا مسیر ماشین رو قلعه بابک و مسیر برگشت از کلیبر تا راه آهن تبریز 215000 تومان بود. البته خودرو ما که راننده آن بایرام بود ما را به یک بازدید از ایل گلی مهمان کرد. ساعت حدود 2.30 به ایستگاه راه آهن رسیدیم و دیدیم که علی اکبر نهار را که برنج به همراه تن ماهی بود را آماده کرده ، محسن هم به دنبال نانوایی و نان گشت که البته به علت اینکه بعداظهر روز جمعه بود و همه جا تعطیل بود پیدا نکرد ، ولی در نهایت یک زوج  مهربان مسن 3 نانی را که داشتند در اختیارمان گذاشتند، ما هم بعد از صرف نهار به سمت قطارمان حرکت کردیم. قطار همان قطاری بود که با او تبریز آمده بودیم، ما در واگن 7 بودیم و آقایان هم در واگن 6 همان واگنی که آمده بودند . خربزه ای که در بین راه کلیبر به تبریز خریده بودیم را در کوپه آقایان میل نمودید چون 3 مسافر کوپه آنها در بین راه سوار می شدند ولی یک نفر کوپه ما خانم جوانی به همراه فرزند دوست داشتنی اش بود. بچه ها میلی به شام نداشتند و خوابیدند اما من و سمیه و حمید علی اکبر در رستوران قطار نشستیم و به حساب و کتاب ها و دونگ ها رسیدگی گردیم که در نهایت هزینه این سفر 3 شب و 4 روزمان نفری 200000 تومان تمام شد. صبح روز 97/05/26ساعت 5:15 دقیقه صبح به ایستگاه راه آهن تهران رسیدیم و این پایان یک سفر خوش و به یادماندنی با دوستانی نه چندان غریبه بود . ساعت 5.30 صبح نیز من، سمیه، لیلا و راضیه تهران را با همان ماشینی که آمده بودیم به مبلغ 95000 تومان ترک کردیم.

تشکر

1-با تشکر از حمید قنبری برای تدارک برنامه، علی اکبر و محسن برای آشپزی، عباس خیراندیش سرپرست گروه کوهنوردی تخت جمشید ساوه برای دراختیار قرادادن چادر و کسری وسایل کمپینیگ در طبیعت و همه دوستانی که ما را همراهی کردند.

نکته

1-در نزدیکی قلعه بابک، حدود 100 قدم مانده به تنها بوفه منطقه که در ارتفاع وجود دارد سرویس بهداشتی و آب می باشد.

2-بهترین فصل سفر به این منطقه بهار و تابستان می باشد.

3-به علت خنک بودن هوا در ارتفاعات قلعه بابک شارژ باطری موبایل زود تمام می شود.

4-وضعیت آنتن دهی تلفن همراه در قلعه بابک مطلوب نیست.

3-اگر خودرو ندارید می توانید برای رسیدن به کلیبر و قلعه بابک یا اسکان در کلیبر با شماره همراه  09149304419جناب آقای بایرام نصیری تماس بگیرید.

 

 


نظرات  (۱)

۱۹ آذر ۹۸ ، ۱۲:۲۳ امیر میرزائی کلیبر

با سلام

ضمن تشکر از توصیف خوب و ارزشمند شما و همچنین معرفی منطقه ، معروض میدارد که کلیبر پر از جاذبه های ناب گردشگری و توریستی می باشد که طبیعت بی مثالش با تاریخ پر رمز و راز آن گره خورده است. امیدوارم فرصت دیدار دوباره و بازدید از سایر پتانسل های گردشگری کلیبر را داشته باشید . مردم کلیبر همیشه دوستدار حضور سبز عاشقان واقعی طبیعت هستند.

پاسخ:
سلام دوست عزیزم
کلیبر با مردمی مهربان و طبیعت فوق العاده اش واقعا زیباست و قطعا دوباره به آنجا سفر خواهم کرد.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی