فصل چهارم سفرنامه
عنوان برنامه: سفر به سرزمین رازها و رمزها، چابهار همیشه بهار
راهنمای محلی: انور میهن دوست
نویسنده: زهرا شجری
روز پنجم سفر و روز سوم گشت در چابهار (1397/01/06)
مگر می شود از سفر بنویسم و نام چابهار را فراموش کنم، نامی که با تکرار کردنش مرا از دنیای واقعی جدا کرده و در خیالات خود غرق ام می کند. باور کنید می خواهم رهایش کنم اما خاطرات خوش او مانند پیله مرا در خود تنیده است که نمی توانم از سفر بگویم و یادی از او نکنم. اصلا مگر می شود که هر روز عکسهایش را ببینم و مرا به آنجا نبرد انگار همه چیز برایم تکرار می شود و از این تکرار خسته و دل زده نمی شوم بلکه مرا برای دیدن دوباره اش بی تاب تر از دیروز می کند و یاد حرف سلمان می افتم که گفته بود "شما بیاید مطمئن باشید که از سفرتان پشیمان نخواهید شد" و چه خوب او با تمام جوانی اش این راز دلبستگی و دلتنگی را فهمیده بود. از همه اینها که بگذریم به روز سوم گشت در چابهار می رسیم.